Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بهزور
2 . قاطعانه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
forcibly
/fˈoːɹsəbli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more forcibly]
[حالت عالی: most forcibly]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهزور
زوری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بهاجبار
اجباراً
جبرا
به زور
زورکی
مجبوری
قهرا
1.Supporters were forcibly removed from the court.
1. حمایتکنندگان بهزور از دادگاه بیرون شدند.
2
قاطعانه
محکم
مترادف و متضاد
powerfully
1.They argued forcibly against the proposal.
1. آنها قاطعانه علیه (آن) پیشنهاد استدلال آوردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
forcible
forceps
forcefully
forceful
forced landing
ford
fore
forearm
forebear
forebears
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان