Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رسمی
2 . با شیوه اصولی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
formal
/ˈfɔːrml/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more formal]
[حالت عالی: most formal]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رسمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رسمی
صوری
1.He kept the tone of the letter formal and businesslike.
1. او لحن نامه را رسمی و کاری نگه داشت.
a formal evening dress
یک لباس شب رسمی
2
با شیوه اصولی
طبق قاعده
تصاویر
کلمات نزدیک
form
forlorn
forklift truck
forked
forkball
formal logic
formaldehyde
formalism
formalist
formality
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان