[عبارت]

from the bottom of my heart

/frʌm ðə ˈbɑtəm ʌv maɪ hɑrt/

1 از صمیم قلب از ته قلب

مترادف و متضاد sincerely
  • 1.My sister thanked Mary from the bottom of her heart for giving her a ride.
    1. خواهرم از صمیم قلبش از "ماری" بابت اینکه او را با ماشین رساند تشکر کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان