[اسم]

gap

/gæp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فاصله شکاف، درز

معادل ها در دیکشنری فارسی: خلل شکاف فاصله
  • 1.She has a small gap between her front teeth.
    1. دندان‌های جلوی او شکاف کوچکی دارند.
the gap between social classes
فاصله بین طبقات اجتماعی
  • The gap between social classes is still increasing.
    فاصله بین طبقات اجتماعی هنوز در حال افزایش است.
the gap under the window
درز زیر پنجره

2 تفاوت اختلاف

an age gap
اختلاف سنی

3 کمبود

  • 1.There are still huge gaps in my knowledge.
    1. هنوز کمبودهای بزرگی در دانش من وجود دارد.

4 وقفه

a gap of five years
وقفه‌ای پنج ساله
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان