Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گاراژ
2 . تعمیرگاه خودرو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
garage
/ˈɡærɑːʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گاراژ
پارکینگ سرپوشیده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گاراژ
مترادف و متضاد
car port
lock-up
1.Did you put the car in the garage?
1. آیا ماشین را در گاراژ گذاشتی؟
2
تعمیرگاه خودرو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتوسرویس
تعمیرگاه خودرو
مکانیکی
1.I own that garage.
1. من صاحب آن تعمیرگاه خودرو هستم [آن تعمیرگاه خودرو مال من است].
تصاویر
کلمات نزدیک
gaping
gape
gap year
gap
gaol
garage sale
garb
garbage
garbage can
garbage collection
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان