[اسم]

garage

/ˈɡærɑːʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گاراژ پارکینگ سرپوشیده

معادل ها در دیکشنری فارسی: گاراژ
مترادف و متضاد car port lock-up
  • 1.Did you put the car in the garage?
    1. آیا ماشین را در گاراژ گذاشتی؟

2 تعمیرگاه خودرو

معادل ها در دیکشنری فارسی: اتوسرویس تعمیرگاه خودرو مکانیکی
  • 1.I own that garage.
    1. من صاحب آن تعمیرگاه خودرو هستم [آن تعمیرگاه خودرو مال من است].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان