Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گارمون (ساز)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
garmon
/ɡˈɑːɹmən/
قابل شمارش
1
گارمون (ساز)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گارمون
تصاویر
کلمات نزدیک
garment
garlicky
garlic press
garlic powder
garlic crusher
garner
garnish
garret
garrett
garrison
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان