Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جنسیت
2 . جنسیت (دستور زبان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
gender
/ˈdʒen.dər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جنسیت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جنس
جنسیت
1.Does this test show the gender of the baby?
1. آیا این آزمایش جنسیت بچه را نشان میدهد؟
a gender difference/gap
تفاوت/فاصله جنسیتی
Research has shown that there are gender differences in the way alcohol affects the brain.
تحقیقات نشان داده است که تفاوت جنسیتی در نحوه تاثیرات الکل بر مغز وجود دارد.
gender equality
برابری جنسیتی
Organizations have a duty to promote gender equality.
سازمانها وظیفه دارند برابری جنسیتی را ترویج دهند.
2
جنسیت (دستور زبان)
1.In English, nouns don't have gender.
1. در زبان انگلیسی، اسامی جنسیت ندارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
gendarmerie
gendarme
gemütlich
gemini
gem
gene
gene pool
gene therapy
genealogical
genealogist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان