[عبارت]

get acquainted

/gɛt əˈkweɪntɪd/

1 آشنا شدن (با کسی)

  • 1.I got acquainted with her last night.
    1. دیشب با او آشنا شدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان