[فعل]

to get round

/ɡet ˈraʊnd/
فعل گذرا
[گذشته: got round] [گذشته: got round] [گذشته کامل: gotten round]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دور زدن (مشکل و...)

مترادف و متضاد overcome
  • 1.A clever lawyer might find a way of getting round that clause.
    1. یک وکیل باهوش ممکن است راهی برای دور زدن آن بند پیدا کند.

2 متقاعد کردن راضی کردن

  • 1.She knows how to get round her dad.
    1. او می‌داند چطور پدرش را متقاعد کند.

3 پخش شدن (خبر و...)

  • 1.News like this soon gets round.
    1. اخبار این چنینی زود پخش می‌شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان