Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به دردسر افتادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to get into trouble
/gɛt ˈɪntu ˈtrʌbəl/
فعل ناگذر
[گذشته: got into trouble]
[گذشته: got into trouble]
[گذشته کامل: gotten into trouble]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به دردسر افتادن
1.Don't let your brother to get into trouble.
1. اجازه نده برادرت به دردسر بیفتد.
تصاویر
کلمات نزدیک
get into debt
get into bed
get into a fight
get into
get injured
get it in the neck
get locked out
get lost
get married
get nowhere
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان