Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سر کار رسیدن
2 . کاری را شروع کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
to get to work
/tuː gɛt tu wɜrk/
1
سر کار رسیدن
1.I get to work at 8:30.
1. ساعت 8:30 به سر کار میرسم [به محل کارم میرسم].
2
کاری را شروع کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دست به کار شدن
1.Let's get to work on this project.
1. بیایید کار روی این پروژه را شروع کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
get to the heart of
get to like
get to know
get to grips with
get to
get together
get under one's feet
get under one's skin
get undressed
get up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان