Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دور هم جمع شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to get together
/gɛt təˈgɛðər/
فعل ناگذر
[گذشته: got together]
[گذشته: got together]
[گذشته کامل: gotten together]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دور هم جمع شدن
گرد آمدن
to get together for something
برای چیزی دور هم جمع شدن
1. The whole family got together for Christmas.
1. کل خانواده برای کریسمس، دور هم جمع شدند.
2. We must get together for a drink sometime.
2. ما گاهی باید برای خوردن یک نوشیدنی دور هم جمع شویم.
تصاویر
کلمات نزدیک
get to work
get to the heart of
get to like
get to know
get to grips with
get under one's feet
get under one's skin
get undressed
get up
get up somebody's nose
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان