Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پخش کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to give out
/gɪv aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: gave out]
[گذشته: gave out]
[گذشته کامل: given out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پخش کردن
توزیع کردن
مترادف و متضاد
distribute
notify
publish
1.Please give out these forms.
1. لطفاً این فرمها را پخش کن.
2.The teacher gave out the exam papers.
2. معلم برگههای امتحانی را پخش کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
give or take
give one's word
give one's right arm
give one's eyetooth for something
give one's blessing to
give rise to
give some skin
give somebody a bell
give somebody a buzz
give somebody a message
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان