Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . باخرسندی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
gladly
/ˈglædli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باخرسندی
مسرورانه، باکمالمیل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
با خوشحالی
با کمال میل
1.I would gladly pay extra for a good seat.
1. من باکمالمیل حاضرم برای یک صندلی بهتر پول بیشتری بپردازم.
2.I’ll gladly help you.
2. باخرسندی به شما کمک خواهم کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
gladiatorial
gladiator
gladfulness
glade
gladdened
gladness
gladsome
gladsomeness
gladstone bag
glagolitic script
کلمات نزدیک
gladiolus
gladiator
glade
gladden
glad
gladys
glam rock
glamor
glamorize
glamorous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان