Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قدم زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
go for a wander
/goʊ fɔr ə ˈwɑndər/
1
قدم زدن
گشت زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیادهروی کردن
1.I went to the park and went for a wander.
1. من به پارک رفتم و گشتی زدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
go for a walk
go for
go fishing
go extinct
go downhill
go for it
go from strength to strength
go fry an egg!
go grey
go grocery shopping
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان