Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیوسته راجع به چیزی حرف زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
go on and on
/goʊ ɑn ænd ɑn/
1
پیوسته راجع به چیزی حرف زدن
مدام راجع به چیزی حرف زدن
1.She went on and on about her trip.
1. او یکریز راجع به سفرش حرف میزد.
تصاویر
کلمات نزدیک
go on a trip
go on a tour
go on a diet
go on
go off on one
go on at
go on holiday
go on strike
go on the internet
go on tour
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان