Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . با سرعت خوردن یا نوشیدن
2 . آب دهان قورت دادن (از ترس یا اضطراب)
3 . جرعه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to gulp
/gʌlp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: gulped]
[گذشته: gulped]
[گذشته کامل: gulped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
با سرعت خوردن یا نوشیدن
سر کشیدن، قورت دادن
1.Anna gulped her juice.
1. "آنا" آبمیوهاش را سر کشید.
2.He gulped down a cup of coffee and left.
2. او با سرعت یک فنجان قهوه نوشید و رفت.
2
آب دهان قورت دادن (از ترس یا اضطراب)
1.She gulped when the teacher called her name.
1. وقتی معلم اسمش را صدا کرد، او آب دهانش را قورت داد.
[اسم]
gulp
/gʌlp/
قابل شمارش
3
جرعه
لقمه بزرگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جرعه
1.I took a gulp of beer.
1. یک جرعه آبجو نوشیدم.
2.she finished her drink in one gulp.
2. او نوشیدنیاش را با یک جرعه تمام کرد [او نوشیدنیاش را یک نفس سر کشید].
تصاویر
کلمات نزدیک
gully
gullible
gullibility
gullet
gullah
gum
gum tree
gumball
gumboot
gumdrop
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان