Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سالن ورزش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
gymnasium
/dʒɪmˈneɪziəm/
قابل شمارش
[جمع: gymnasia]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سالن ورزش
باشگاه ورزش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سالن ورزشی
formal
مترادف و متضاد
gym
1.When I go to the gymnasium, I use the treadmill for 20 minutes.
1. وقتی به باشگاه ورزشی میروم به مدت بیست دقیقه از تردمیل استفاده میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
gymkhana
gym shoe
gym
gwendolyn
guzzle
gymnast
gymnastic
gymnastics
gymnastics competition
gynecological
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان