[فعل]

to haggle

/ˈhægəl/
فعل ناگذر
[گذشته: haggled] [گذشته: haggled] [گذشته کامل: haggled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چانه زدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: چانه زدن
مترادف و متضاد bargain
  • 1.Tourists were haggling over the price of a carpet.
    1. گردشگران داشتند سر قیمت یک فرش چانه می‌زدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان