Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تعارف کردن (خوراکی و نوشیدنی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to hand around
/hænd əˈraʊnd/
فعل گذرا
[گذشته: handed around]
[گذشته: handed around]
[گذشته کامل: handed around]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تعارف کردن (خوراکی و نوشیدنی)
مترادف و متضاد
hand round
1.Adam, could you hand around the cookies?
1. آدام، میتوانی این کلوچهها را تعارف کنی؟
2.He handed around a plate of tiny sandwiches.
2. او یک سینی ساندویچ کوچک تعارف کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
hand off
fit up
fit into
do for
cry off
lie before
pack off
pack out
plan on
plough through
کلمات نزدیک
bare-assed
asswipe
ass-licker
hack into
ass over tit
you bet your ass
blow smoke up ass
bore the ass off
break ass
have it out with
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان