Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . منتقل کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to hand down
/hænd daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: handed down]
[گذشته: handed down]
[گذشته کامل: handed down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
منتقل کردن
به ارث گذاشتن
1.Fables are handed down from age to age.
1. حکایات، از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند [میشوند].
2.He never had any new clothes – they were all handed down from his older brothers.
2. او هرگز هیچ لباس جدیدی [نو] نداشت؛ لباسهایش از برادرهای بزرگترش به او به ارث رسیده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
hand cream
hand baggage
hand back
hand
hanbok
hand grenade
hand in
hand in hand
hand it to someone
hand luggage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان