[عبارت]

hard to say

/hɑrd tu seɪ/

1 سخت بودن گفتن چیزی مطمئن نبودن از چیزی

  • 1.‘When will the job be finished?’ ‘It's hard to say’.
    1. «کار کی تمام می‌شود؟» «گفتنش سخت است.»
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان