[اسم]

havoc

/ˈhævək/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خرابی ویرانی

مترادف و متضاد ruin
  • 1.The floods caused havoc throughout the area.
    1. سیل در سراسر منطقه خرابی به بار آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان