[اسم]

heat

/hiːt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شوفاژ

مترادف و متضاد heating
to turn up/down the heat
شوفاژ را زیاد/کم کردن
  • Could you turn down the heat a little?
    می‌توانی کمی شوفاژ را کم کنی؟
توضیحاتی در رابطه با heat
شوفاژ، یک وسیله گرمایشی است که در خانه‌ها، اداره‌ها و ... برای گرم کردن هوای اتاق از آن استفاده می‌شود. مثال:
".The heat wasn't on and the house was freezing" (شوفاژ روشن نبود و خانه بسیار سرد بود.)

2 گرما حرارت

معادل ها در دیکشنری فارسی: حرارت هرم گرمی گرما
مترادف و متضاد hotness warmth cold
  • 1.I love the heat.
    1. گرما را دوست دارم [هوای گرم را دوست دارم].
to increase/reduce the heat
حرارت را زیاد کردن/کم کردن
low/high/moderate heat
حرارت کم/زیاد/متوسط
to feel the heat of something
گرمای چیزی را حس کردن
  • He could feel the heat of the sun on his back.
    او می‌توانست گرمای خورشید را در پشتش احساس کند.
afternoon/midday heat
گرمای بعدازظهر/وسط روز
to give out heat
گرما ساطع کردن [تولید کردن]
  • The fire gave out a fierce heat.
    آتش گرمای شدیدی (از خود) ساطع کرد [تولید کرد].
توضیحاتی در رابطه با heat
heat در این مفهوم به معنای گرما به عنوان انرژی اشاره دارد.

3 دوره مقدماتی (مسابقه) دوره

in the heats
در دوره مقدماتی
  • He did well in the heats; hopefully he'll do as well in the final.
    او در دوره مقدماتی عالی عمل کرد؛ انشاالله در مرحله نهایی نیز به همین میزان عالی عمل کند.
توضیحاتی در رابطه با اسم heat
اسم heat در این جا به مفهوم دوره مقدماتی یک مسابقه است. همانطور که می‌دانید در برخی از مسابقات، چندین مرحله قبل از مرحله پایانی و مشخص شدن برنده مسابقه وجود دارد که به آن heat گفته می‌شود. مثال:
"a qualifying heat" (دوره مقدماتی انتخابی (تعیین صلاحیت))
[فعل]

to heat

/hiːt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: heated] [گذشته: heated] [گذشته کامل: heated]

4 گرم کردن داغ کردن

to heat something
چیزی را گرم کردن
  • 1. Heat the oil and add the onions.
    1. روغن را داغ کنید و پیازها را اضافه کنید.
  • 2. I heated the milk in microwave.
    2. من این شیر را در (با) ماکروویو گرم کردم.
  • 3. The system produced enough energy to heat several thousand homes.
    3. سیستم به اندازه کافی انرژی تولید می‌کند که چند صد خانه را گرم می‌کند.
کاربرد heat به عنوان فعل
واژه heat به عنوان فعل، اشاره دارد به گرم کردن چیزی که سرد و دمای آن پایین است یا چیزی که قبلا گرم بوده ولی در حال حاضر سرد شده است، مانند: غذا و ...
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان