[صفت]

hearty

/ˈhɑrti/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: heartier] [حالت عالی: heartiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صمیمانه گرم

معادل ها در دیکشنری فارسی: خونگرم
a hearty welcome
استقبالی صمیمانه

2 پر شوروحرارت بلند (صدا)، پرانرژی

معادل ها در دیکشنری فارسی: جانانه
  • 1.The grandmother ended her story with a hearty laugh that pleased her grandchild.
    1. مادربزرگ داستانش را با خنده‌ای پر شوروحرارت به پایان رساند که نوه‌اش را خوشحال کرد.

3 مفصل (غذا) مقوی، شکم‌سیرکن

a hearty breakfast
یک صبحانه مفصل
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان