Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به کسی کمک کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to help off
/hɛlp ɔf/
فعل ناگذر
[گذشته: helped off]
[گذشته: helped off]
[گذشته کامل: helped off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به کسی کمک کردن
1.I took the elderly woman's hand and helped her off the train.
1. من دست پیرزن را گرفتم و کمکش کردم از قطار پیاده شود.
to help somebody off with something
در چیزی به کسی کمک کردن
Let me help you off with your coat.
بگذارید در پوشیدن پالتو، به شما کمک کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
have over
have around
goof off
get on to
get back to
help on with
hide away
invite along
invite back
invite in
کلمات نزدیک
cover ass
chew ass out
candy-ass
bust balls
have over
don't let the door hit your ass on the way out
help on
drag ass out of
fat-ass
hire out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان