Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . درماندگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
helplessness
/ˈhɛlplɪsnəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درماندگی
بیچارگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیچارگی
عجز
1.Doing something for others can stem feelings of helplessness.
1. کاری برای دیگران انجام دادن میتواند مانع بروز احساس درماندگی شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
helplessly
helpless
helping
helpfulness
helpfully
helpline
helter-skelter
hem
hematic
hematologist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان