[اسم]

helping

/ˈhɛlpɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرس وعده، مقدار (غذا)

  • 1.I had a big helping of mashed potatoes.
    1. یک پرس بزرگ، پوره سیب زمینی خوردم [مقدار زیادی پوره سیب زمینی خوردم]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان