Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سکسکه
2 . سکسکه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hiccup
/ˈhɪk.ʌp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سکسکه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سکسکه
1.I've got the hiccups.
1. سکسکه گرفتم.
[فعل]
to hiccup
/ˈhɪk.ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: hiccuped]
[گذشته: hiccuped]
[گذشته کامل: hiccuped]
صرف فعل
2
سکسکه کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سکسکه کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
hibiscus
hibernation
hibernate
hiatus
hi-tech
hick
hickory
hicks
hidden
hidden agenda
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان