[اسم]

hideaway

/ˈhaɪdəweɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مخفیگاه نهانگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: نهانگاه مخفیگاه گریزگاه
  • 1.He escaped to his hideaway in the country at weekends.
    1. او آخر هفته‌ها به مخفیگاه خود در روستا فرار می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان