Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیادهگردی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hiking
/ˈhɑɪkɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیادهگردی
(پیادهروی طولانی در خارج از شهر)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیادهروی طولانی
مترادف و متضاد
trekking
walking
to go hiking
به پیادهگردی رفتن
We're going hiking in the mountains this weekend.
ما این آخر هفته به پیادهگردی خواهیم رفت.
a pair of hiking boots
یک جفت پوتین (مخصوص) پیادهگردی
تصاویر
کلمات نزدیک
hiker
hike
hijacking
hijacker
hijack
hiking boot
hiking shoes
hiking trail
hilarious
hilarity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان