[جمله]

hit right between the eyes

/hɪt raɪt bɪˈtwin ði aɪz/

1 کسی را تکان دادن شوکه کردن، متعجب کردن

  • 1.News of their divorce hit me right between the eyes.
    1. خبر طلاق آنها بدجوری من را تکان داد.
  • 2.Suddenly, it hit me right between the eyes. John was going to Europe.
    2. ناگهان خبر من را تکان داد. "جان" داشت به اروپا می رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان