[فعل]

to hit off

/hɪt ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: hit off] [گذشته: hit off] [گذشته کامل: hit off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صمیمی شدن گرم گرفتن

  • 1.We hit it off straight away.
    1. ما بلافاصله با هم صمیمی شدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان