Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به بعد موکول کردن
2 . روی پرده نگه داشتن (فیلم، نمایش)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to hold over
/ˈhoʊld ˈoʊvɚ/
فعل گذرا
[گذشته: held over]
[گذشته: held over]
[گذشته کامل: held over]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به بعد موکول کردن
عقب انداختن، به تعویق انداختن
مترادف و متضاد
postpone
1.The matter was held over until the next meeting.
1. (آن) موضوع به جلسه به موکول شد.
2
روی پرده نگه داشتن (فیلم، نمایش)
1.The movie proved so popular it was held over for another week.
1. (آن) فیلم آنقدر محبوب بود که به مدت یک هفته دیگر روی پرده (سینما) ماند.
تصاویر
کلمات نزدیک
hold out for
hold out
hold one's tongue
hold one's horses
hold one's head high
hold somebody responsible for
hold someone in high regard
hold the clutch down and put the car in reverse gear.
hold the road
hold up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان