Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سم (اسب و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hoof
/huf/
قابل شمارش
[جمع: hooves]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سم (اسب و...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سم
1.The horse tossed its head and stamped its hooves nervously.
1. اسب سرش را عقب داد و بانگرانی سمهایش را به زمین کوبید.
a clatter of hoofs
صدای تلقتلق سمهای (اسب و...)
تصاویر
کلمات نزدیک
hoodwink
hoodlum
hooded crow
hooded
hood
hoofed
hook
hook shot
hook up
hookah
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان