Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بوسیله سیمهای زیر فرمان (اتومبیل و ...) روشن کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to hot-wire
/hˈɑːtwˈaɪɚ/
فعل گذرا
[گذشته: hot-wired]
[گذشته: hot-wired]
[گذشته کامل: hot-wired]
صرف فعل
1
بوسیله سیمهای زیر فرمان (اتومبیل و ...) روشن کردن
بدون کلید روشن کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
hot-water bottle
hot-tempered
hot-headed
hot-blooded
hot-air balloon
hotbed
hotchpotch
hotel
hotel management
hotelier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان