[صفت]

ice-cold

/ˈaɪskˈoʊld/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more ice-cold] [حالت عالی: most ice-cold]

1 بسیار سرد یخ‌کرده

معادل ها در دیکشنری فارسی: تگری یخ
  • 1.My hands were ice-cold.
    1. دست‌های من بسیار سرد بودند.

2 (کاملاً) بی‌احساس سرد (مجازی)

  • 1.His eyes had grown ice-cold.
    1. چشمان او کاملاً بی‌احساس شده بودند.

3 یخ (نوشیدنی) خنک، تگری

ice-cold drinks
نوشیدنی‌های تگری
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان