Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بسیار سرد
2 . (کاملاً) بیاحساس
3 . یخ (نوشیدنی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
ice-cold
/ˈaɪskˈoʊld/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more ice-cold]
[حالت عالی: most ice-cold]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بسیار سرد
یخکرده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تگری
یخ
1.My hands were ice-cold.
1. دستهای من بسیار سرد بودند.
2
(کاملاً) بیاحساس
سرد (مجازی)
1.His eyes had grown ice-cold.
1. چشمان او کاملاً بیاحساس شده بودند.
3
یخ (نوشیدنی)
خنک، تگری
ice-cold drinks
نوشیدنیهای تگری
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ice
ic
ibis ibis
ibis
ibex
ice-cream cake
ice-cream sundae
ice bear
ice cap
ice chest
کلمات نزدیک
ice-breaker
ice water
ice up
ice tongs
ice skating competition
ice-skating
ice-skating rink
iceberg
iceberg lettuce
icebox
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان