Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نادان
2 . بیدانش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
ignorant
/ˈɪgnərənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more ignorant]
[حالت عالی: most ignorant]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نادان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جاهل
نادان
ناآگاه
1.He was told constantly that he was ignorant and stupid.
1. پیوسته به او گفته میشد که او نادان و احمق است.
2
بیدانش
ناآگاه، بیاطلاع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیاطلاع
مترادف و متضاد
unaware
1.I’m very ignorant about computers.
1. خیلی درباره رایانه، بیدانش هستم [هیچ سر رشتهای از رایانه ندارم].
تصاویر
کلمات نزدیک
ignorance
ignominy
ignominious
ignition key
ignition
ignore
ignore someone's advice
iguana
ii
ikea
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان