Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . در شرایط دشوار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
in the trenches
/ɪnðə tɹˈɛntʃᵻz/
غیرقابل مقایسه
1
در شرایط دشوار
در شرایط طاقتفرسا، در میدان یا سنگرهای جنگ
1.With their unrealistic view of this war, our generals don't know what things are like out in the trenches.
1. با دید غیر واقعبینانه آنها نسبت به این جنگ، ژنرالهای ما نمیدانند که در میدان جنگ چه میگذرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
in the south, it's hot and dry.
in the soup
in the short term
in the shadow of
in the sense that
in the west, iran borders turkey and iraq.
in the west, it's cold and snowy.
in the wild
in the works
in the zone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان