[عبارت]

in line with

/ɪn laɪn wɪð/

1 مطابق با در راستای، متناسب بودن با

معادل ها در دیکشنری فارسی: همسو
  • 1.We're seeking a pay rise that's in line with inflation.
    1. ما به دنبال افزایش حقوقی هستیم که مطابق با تورم باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان