Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بی وقفه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
incessant
/ɪnˈsɛsənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more incessant]
[حالت عالی: most incessant]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بی وقفه
پیوسته، بی پایان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیامان
لاینقطع
مترادف و متضاد
ceaseless
constant
unending
1.We wanted to go outside and play, but the incessant rain kept us indoors for two days.
1. ما می خواستیم برویم بیرون و بازی کنیم، اما باران بی وقفه ما را برای دو روز در داخل (خانه) نگه داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
inception
incentive
incensed
incense
incendiary
incessant noise
incessantly
incest
incestuous
inch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان