[صفت]

incessant

/ɪnˈsɛsənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more incessant] [حالت عالی: most incessant]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی وقفه پیوسته، بی پایان

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌امان لاینقطع
مترادف و متضاد ceaseless constant unending
  • 1.We wanted to go outside and play, but the incessant rain kept us indoors for two days.
    1. ما می خواستیم برویم بیرون و بازی کنیم، اما باران بی وقفه ما را برای دو روز در داخل (خانه) نگه داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان