[اسم]

incompatibility

/ˌɪnkəmˌpætəˈbɪləti/
قابل شمارش
[جمع: incompatibilities]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناسازگاری

معادل ها در دیکشنری فارسی: ناسازگاری
مترادف و متضاد lack of harmony compatibility
  • 1.Cultural incompatibilities still abound between the two nations.
    1. ناسازگاری‌های فرهنگی هنوز بین دو ملت وجود دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان