[فعل]

to indoctrinate

/ɪnˈdɑːktrɪneɪt/
فعل گذرا
[گذشته: indoctrinated] [گذشته: indoctrinated] [گذشته کامل: indoctrinated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تعلیم دادن درس دادن، القا کردن

مترادف و متضاد teach
  • 1.They had been indoctrinated from an early age with their parents' beliefs.
    1. باورهای پدر و مادرشان از همان سنین ابتدایی به آنها القا شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان