[اسم]

insight

/ˈɪnsaɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بینش فهم، بصیرت

معادل ها در دیکشنری فارسی: بصیرت بینش درایت دید وقوف
  • 1.The book gives a fascinating insight into the world of art.
    1. کتاب بینشی جالب درباره دنیای هنر ارائه می‌دهد.
  • 2.This new research provides many insights into customer behavior.
    2. تحقیق جدید فهم بیشتری درباره رفتار مشتری ارائه می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان