Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فرد نفوذی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
insider
/ɪnsˈaɪdɚ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرد نفوذی
خودی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خودی
تصاویر
کلمات نزدیک
inside the bedroom there's a dresser opposite the window.
inside out
inside leg
inside lane
inside
insider dealing
insider trading
insides
insidious
insight
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان