[قید]

instinctively

/ɪnˈstɪŋktɪvli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به طور غریزی به طور ناخودآگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: به طور غریزی
  • 1.Instinctively my hand reached for my phone.
    1. به طور ناخودآگاه دستم به سمت گوشی‌ام رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان