Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مرسوم کردن
2 . بستری کردن (در تیمارستان و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to institutionalize
/ˌɪnstɪˈtuːʃənəlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: institutionalized]
[گذشته: institutionalized]
[گذشته کامل: institutionalized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مرسوم کردن
بهصورت عرف درآوردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نهادینه کردن
the struggle to institutionalize equality for women
تلاش برای مرسوم کردن برابری برای زنان
2
بستری کردن (در تیمارستان و...)
old use
تصاویر
کلمات نزدیک
institutional
institution
institute
instinctually
instinctively
instruct
instruction
instruction manual
instructional
instructive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان