[فعل]

to institutionalize

/ˌɪnstɪˈtuːʃənəlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: institutionalized] [گذشته: institutionalized] [گذشته کامل: institutionalized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مرسوم کردن به‌صورت عرف درآوردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: نهادینه کردن
the struggle to institutionalize equality for women
تلاش برای مرسوم کردن برابری برای زنان

2 بستری کردن (در تیمارستان و...)

old use
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان