Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نکته طعنهآمیز
2 . کنایه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
irony
/ˈaɪrəni/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نکته طعنهآمیز
نکته طعنهدار، نکته متناقض
مترادف و متضاد
paradox
1.It was one of life's ironies.
1. آن، یکی از نکات متناقض زندگی بود.
2.The irony is that when he finally got the job, he discovered he didn't like it.
2. نکته طعنهآمیز این است که وقتی او بالاخره آن کار را گرفت، فهمید که آن را دوست ندارد.
2
کنایه
طعنه
مترادف و متضاد
sarcasm
1.There was a note of irony in his voice.
1. لحنی از کنایه در صدایش بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
ironworks
ironmonger’s
ironmonger
ironing board
ironing
irradiate
irradiation
irrational
irrational number
irrationally
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان