Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیقاعده (دستور زبان)
2 . نامنظم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
irregular
/ɪˈreg.jə.lər/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more irregular]
[حالت عالی: most irregular]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیقاعده (دستور زبان)
specialized
مترادف و متضاد
regular
a table of irregular verbs
جدولی از افعال بیقاعده
2
نامنظم
ناهموار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیرویه
بیقاعده
بینظم
نامنظم
مترادف و متضاد
abnormal
uneven
regular
1.They met at irregular intervals.
1. آنها در فواصل زمانی نامنظمی (یکدیگر را) میدیدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
irrefutable evidence
irrefutable
irreconcilable
irrationally
irrational number
irregular verb
irregularity
irregularly
irrelevance
irrelevant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان