Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وظیفهنشناس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
irresponsible
/ˌɪr.ɪˈspɑn.sə.bəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more irresponsible]
[حالت عالی: most irresponsible]
1
وظیفهنشناس
غیرمسئولانه، سهلانگار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیقید
ولنگار
لاابالی
مترادف و متضاد
responsible
1.irresponsible behavior
1. رفتار غیرمسئولانه
2.Leaving the door unlocked was irresponsible!
2. قفل نکردن در، سهلانگاری بود!
تصاویر
کلمات نزدیک
irresponsibility
irrespective
irresolute
irresistible
irreproachable
irreverence
irreverent
irreversible
irrevocable
irrigate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان